جدول جو
جدول جو

معنی نقاش باشی - جستجوی لغت در جدول جو

نقاش باشی
(نَقْ قا)
رئیس نقاشان دربار. رئیس نقاشان، عنوان احترام آمیزی برای نقاشان. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به باشی شود
لغت نامه دهخدا
نقاش باشی
سرنگار گر
تصویری از نقاش باشی
تصویر نقاش باشی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراش باشی
تصویر فراش باشی
سردستۀ فرّاشان، رئیس فرّاشان. فرّاش
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
فریبندگی و حیله بازی. (ناظم الاطباء). عمل نقش باز. رجوع به نقش باز شود
لغت نامه دهخدا
رئیس نقاشان دربار، عنوان احترام آمیزی بود برای نقاشان: میرزا علی اکبر خان نقاش باشی معلم علم نقاشی (دار الفنون)
فرهنگ لغت هوشیار
رئیس فراشان، به فراش جهت احترام وی این عنوان خطاب می شده، داروغه چوبداران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجار باشی
تصویر نجار باشی
سر دروگر سر کتگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقا باشی
تصویر سقا باشی
سرآبکار سرآیدار یکی از مشاغل آبدار خانه (قاجاریه) رئیس سقایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراش باشی
تصویر فراش باشی
رییس فراشان
فرهنگ فارسی معین